ماه.
دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۵ ب.ظ
چه غوغایی بر پا کردی
با لبخندت
که ذره ذره ماه شد
موج موج مهتاب...
راستش را بگو...چه دیدی؟
که برق چشم هایت اینچنین
همه ی رعد ها را به تعظیم واداشت
و از پاکی نگاهت
هنوز هم در حیرت است
باران...
رسم دلبری را
از عباس آموخته بودی؟؟
که علمدارِ عشق شدی...
و پرستارت زینب...
همه ی لاله ها را هم که جمع کنم
سرخی شان
خون بهایت نمیشود...
خون بهای تو را "مــاه" میداند
که وقتی صورتت را دید
گرفت...
نگفته بودی دلیل همه ی ماه گرفتگی هایی...
همه ی اشک ها را
قطره قطره گلاب میکنم
تا غبارروبی کنم آرامگاه چشمهایت را
و کاش زودتر میدیدمت..
همه ی اشکهایم را
بدرقه ی راهت میکردم
تا برگردی...
نه نه...
اصلا همه ی عاشقانه اش
به رفتنت است...!
"تو زنده به آنی که آرام نگیری"...
رفتی و همه ی حسرتش
برای "مـــاه" ماند...
پ.ن1: تقدیم به شهید مهدی یاغی(کرار)
پ.ن2: ...
"برداشت آزاد"
۹۳/۰۹/۰۳
خوب بود
قالب وبلاگتو اگه بتونی عوض کنی خوب میشه ی قالب با رنگ روشن
اگه درباره ی وبی ک نوشتی از شهید آوینی پایینش بنویس
موفق باشی