فریب های دوست داشتنی

قش رسانه‌ های ارتباط جمعی در گسترش #مصرف_گرایی چیزی کمتر از نقش #صنعتی‌ شدن و تولید کالاهای انبوه در جوامع نبوده و تولید انبوه و رسانه‌ ها، دو بال گسترش مصرف‌ گرایی بوده‌اند.

شرمنده ایم..

علی اکبری رفتید

علی اصغری برگشتید . . .

جهنم هرکسی آنجایی است که حرف او رانفهمند..

باران همیشه حادثه ای شاعرانه نیست
از ما که سقفمان شده است آسمان، بپرس!

جنگ نرم

جنس گلولـه و ترکشش تمسخر است و توهین و تهمت . . .

جانبازیش خون دل خوردن است . . .

تنها پدافندش تقواست . . .

فرمانده کل قوا و دیده بانش سیدی غریب و تنهاست . . .

اینجا اگر پیروز شدی شهیدی

و گرنه

اسیری و سرباز دشمن . . .

تنها هدفش عقول و قلوب است . . .

به هر حال جنگ شروع شده ببین کدوم طرفی . . .

الیس الله بکاف عبده

بعضی از آیات هستند

که وقتی اونا رو می خونم،

شرمنده ی خدا میشم..

مثل همین آیه ی

" الیس الله بکاف عبده " (الزمر، آیه ۳۶)

آیا خدا، برای بندگانش کافی نیست؟

از این عکس راحت رد نشو..

حــالـتــون بــد شــد ؟

چـنـدشتــون شــد ؟

صبــر کــن ، از ایــن عـکـس راحـت رد نـشـو

ایـن بـدن یـه مـردِ ، یـه شـیـر مــــــــرد . . .

طـراح شـکـستـن حـصـر آبـادان ،

کسـی کـه باعـث شد یـه وجـب از خـاکمـون

دسـت بعثـی ها نبـاشه ، حـالا شیمـیایـی شـده ،

بدنـشـو ببیـن ، ویـلچِـیرشـو ببـین ،

فقـط یه دنیـا شـادی هـنـوز تـو چـشماشـه ،

چـون نـذاشت ایـرانـش و ایـرانمـون

یـه تیکـه ازش کنـده شـه . . .

و حالا مــا چیــکار کردیــم

واســه این آبــــ و خاکـــ . . .

سر بریده هم حسین میگوید..

امام جماعت واحد تعاون بود،بهش می گفتند حاج آقا آقاخانی

روحیه عجیبی داشت.زیر آتیش سنگین عراق شهداء رو منتقل می کرد عقب

توی همین رفت و امد ها بود که گلوله مستقیم تانک سرش رو از بدنش جدا کرد

چند قدمیش بودم

هنوز تنم میلرزه وقتی یادم میاد از سر بریده اش،صدا بلند شد

اسلام علیک یا ایا عبدالله

برگرفته از کتاب روی خط عاشقی

شهید عشقی پور

در روز اول مهرماه ۱۳۵۹ هنگامی که شهید عشقی پور از ماموریت برون مرزی باز می گردد، در هنگام فرود، باند پایگاه همدان توسط هواپیماهای عراقی بمباران می شود که به همین علت ایشان مجبور به اوج گیری می شود ولی به دلیل کمبود سوخت هر دو موتور خود را از دست می دهد. همسر و فرزند کوچک ایشان در بالکن منزل در حال مشاهده این منظره بودند و همسر شهید در لحظات آخر متوجه میشود که هواپیمایی که در حال برخورد با ساختمانی نیمه کاره در پایگاه است، هواپیمای همسر اوست.
او که دست کودک خردسالش را در دست گرفته بود، در این لحظات بی اختیار آنقدر دست بچه را فشار می دهد که استخوان های دست بچه خرد می شود ... روحش شاد و یادش جاودانه باد ...

خون طهارت می اورد..

درراه عشق

تمام فتواها عوض می شوند

"خون" طهارت می آورد ...

و "آب" حرام می شود ...

هرکه "خونین تر" باشد عاشق تر است ...

هرکه دستش از "آب" دورتر باشد پاک تر است ...

دگر جای لبخند نیست..

دیگر آن

لبخندِ شیرین

به لبِ رقیه ات نیست . . .

بر روی لبِ زخمیِ

یتیمه ات

که دگرجای لبخند نیست . . .