یک عـذاب هــم هسـت در قیامـت ... که تـو را مـی آورنــد ... جلــوی اربــاب می نشـاننــد .... و تـو فقـط... به انگشتان دستت زُل می زنی ..!! یـاربـی ...اغفـرلـی ذنوبـی ....