انا الحق

انا الحق

عرفان حقیقی با وصول به حق و فنای دراو تحقق می یابد و عارف حقیقی با فناکردن خود در خدا به بی خودی میرسد و اناالحق بیان این بی خودی است..

بایگانی
نویسندگان

فریب های دوست داشتنی

دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۸ ق.ظ

قش رسانه‌ های ارتباط جمعی در گسترش چیزی کمتر از نقش شدن و تولید کالاهای انبوه در جوامع نبوده و تولید انبوه و رسانه‌ ها، دو بال گسترش مصرف‌ گرایی بوده‌اند.


امروزه، ها با پیام‌ های اقناعی خود به ابزار نظام اقتصادی برای یافتن مشتریانی پروپا قرص برای کالاها تبدیل شده‌ اند. تبلیغات متعدد و متنوع که توسط متخصصان روان‌ شناس و سازندگان تیزرهای تبلیغاتی برای گذاشتن بیشترین تأثیر بر مخاطب ساخته شده و در لابه‌ لای برنامه‌ های تلویزیونی و رادیویی و حتی رسانه‌ های نوشتاری به‌ خورد انسان‌ ها داده می‌ شوند، به‌دنبال اقناع افراد برای خرید کالاها یا خدمات خاص و تغییر نگرش آن‌ ها و انتخاب خاص برای انسان‌ هاست.

کالاهایی که افراد نیازی واقعی به آن نداشتند و صرفاً براساس ایجاد نیاز کاذبی که رسانه‌ ها باعث آن بوده‌ اند؛ دست به خرید آن می‌ زنند و این همان تمایزی است که بین نیازهای و انسان‌ هاست.


ایجاد نیاز های جدید و کاذب به کالاها از کارکرد های رسانه‌ های جمعی است که سبب دامن‌ زدن به مصرف‌ گرایی در عصر حاضر شده است. به‌ همین دلیل، آگهی‌‌ ها و تبلیغات بازرگانی امروزه، به تمام جنبه‌ های زندگی انسان معاصر وارد شده‌ است. ترغیب مردم به و خرید یا مصرف کالا یا نمادی خاص، به‌منظور افزایش فروش کالا یا خدمات، هدف سفارش‌ دهندهٔ آگهی بازرگانی است و رسانه‌ های عمومی، همچون صدا‌و‌سیما، مطبوعات، فضاهای شهری، اینترنت و... مهم‌ترین ابزارها برای رسیدن به این هدف به‌ شمار می‌آیند.

پیام‌های بازرگانی ضمن فاصله‌گرفتن از کارکرد اصلی و فلسفهٔ وجود خود که معرفی کالاها و خدمات است، به‌وسیله‌ ای برای ایجاد احساس نیاز در مخاطب تبدیل شده‌ و از این طریق به افزایش مصرف‌ گرایی که تأمین‌ کنندهٔ منافع سرمایه‌داری است، دامن می‌زنند. رسانه‌ ها و تبلیغات بازرگانی و همچنین ابزارهای بازاریابی در مردم احساس نیاز کاذب به کالاهایی که واقعاً به آن‌ها نیازی ندارند، ایجاد کرده و مردم را به‌سمت خرید آن کالاها سوق می‌دهند. ولفولک کراس می‌نویسد:

وظیفهٔ تبلیغات تلویزیونی تبلیغ کیفیت‌ های خاصی است که یک محصول، فاقد آن‌هاست و اگر واقعاً هیچ به یک محصول وجود نداشته باشد، تبلیغات‌ چی باید آن ‌را ایجاد کند. او باید به شما ثابت کند که اگر این کالا را نخرید، سلامتی و شادی شما به‌ خطر خواهد افتاد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بر اساس اصل ۴۴ قانون اساسی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران یک سازمان به شمار می‌آید و راه‌اندازی شبکه‌ های خصوصی ممنوع می‌باشد. یکی از دلایل منطقی‌ای که برای این قانون می‌توان متصور شد، پرهیز از روالی است که در غرب و نظام‌ های سرمایه‌داری اتفاق افتاده است. در نظام سرمایه‌ داری رسانه به صاحبان تعلق دارد و به عبارت دیگر، هر کس ثروت داشته باشد، قدرت و امکان عرض اندام و داشتن تریبون را هم خواهد داشت. بنابراین، در این نظام‌ ها، ثروتمندان می‌توانند افکار عمومی را از طریق رسانه‌ های خود کنند. علاوه بر این، هر یک از این رسانه‌ها اهداف و منافع سرمایه‌گذاران خود را دنبال خواهد نمود.

اما آنچه در حال حاضر در حال اجراست، همان تفکر سرمایه‌ داری و در رسانه‌ ای است که به تعبیر بنیان‌گذار انقلاب، است. به عبارت دیگر، بر اساس این روال، صاحبان ثروت، به دلیل داشتن پول به قدرت رسانه‌ ای نیز دستیابی پیدا می‌ کنند و حتی می‌توانند برنامه مختص خود را تعریف نمایند. برنامه‌هایی چون قرعه‌کشی چای محسن، همراه اول، برنج آوازه و چند برند دیگر گواه این مدعا هستند.

نکته دیگر، تأثیری است که چنین برنامه‌ هایی بر سبک زندگی ما می‌گذارند.
برنامه‌ هایی که جوایز چند ده و یا چند صد میلیونی را به برندگان هدیه می‌ کنند، برای پر کردن آنتن پر از تبلیغات و مجیزگویی‌ های فراوان است و برای افزایش هیجان برنامه، معمولاً مجریان این برنامه‌ ها توجه زیادی به مبلغ جایزه می‌ کنند یا از شرکت‌ کنندگان و برندگان سؤال می‌ کنند که اگر برنده شوید چگونه این پول را استفاده می‌کنید. طبیعتاً هر بیننده‌ای با شنیدن این سؤال، برای لحظه‌ ای برنده شدن این جایزه را خواهد داشت و به نحوه آن فکر می‌ کند. تأثیر چنین رویکردی، تبدیل پول و سرمایه‌داری به یک است. حتی اگر فرد برنده این پول را صرف سفر زیارتی یا امور خیریه نماید، باز هم نه تنهای آرزوی پول در مردم ایجاد خواهد شد؛ بلکه این تصور غلط در بین مردم رواج پیدا خواهد کرد که کار خیر و صدقه و امثال این‌ها همگی منوط به داشتن ثروت هنگفت است!

نکته دیگر، ترویج مصرف‌ گرایی است.
یکی از ویژگی‌ های نظام سرمایه‌ داری، تبدیل کردن مردم به مصرف‌ کنندگان بی‌چون و چرا و چشم و گوش بسته محصولات و خدمات سرمایه‌ داران است تا منافع این قشر تضمین شود. بدین ترتیب، مردم جامعه با و جاذبه‌ های مختلف به خرید محصولات تشویق می‌شوند و برای این کار، احساس نیاز در آن‌ها ایجاد می‌شود. در واقع رسالت تبلیغات همین است که با استفاده از جذابیت‌ های بصری و تبلیغی، ذهن مخاطب را متقاعد کند که باید این محصول را داشته باشد.

مسئله دیگر، تغییر در نظام جامعه است.
برنامه‌ های تلویزیونی نمی‌توانند نظارت چندانی بر محتوای صحبت‌های این تبلیغ‌ کنندگان داشته باشند و این تریبون به آن‌ ها اجازه می‌دهد بر اساس منافع خود، نظام ارزشی جامعه را دست‌خوش تغییر نمایند.
به عنوان مثال، بسیاری از تبلیغات اعتماد به نفس، زیبایی، مقبولیت و غیره را منوط به می‌کنند و محصول خود را در لاغر شدن موثر معرفی می‌کنند. چنین تبلیغاتی که در دل برنامه‌ هایی که تا پیش از این کارشناسان را به عنوان مهمان دعوت می‌ کردند، ارائه می‌شود تأثیر زیادی بر مخاطب خواهد داشت و این مدعاها را باورپذیر می‌کند. نتیجه این امر تغییر نظام ارزشی جامعه به نفع همین صاحبان ثروت خواهد بود.

تبلیغ دستگاه تناسب‌ اندام که این روزها تکرار زیادی در تبلیغات تلویزیون دارد، قابل توجه است. تبلیغی که تناسب‌اندام و کوچک‌ کردن شکم را تا حد درجهٔ یک انسانی و دغدغه‌ ای فراگیر بالا می‌برد؛ چرا که این دیدگاه را همچون تابلویی می‌بیند که می‌توان با آن، هویت و موقعیت اجتماعی افراد را دید. مطابق با این نگاه، امروز بدن ما دیگر متعلق به خود ما نیست؛ بلکه ما در تلاشیم تا بدن‌هایمان را مطابق با معیارهایی که هرگز خودمان آن‌ ها را انتخاب نکرده‌ایم، برای دیگران و برای جهان اجتماعی آماده کنیم. انگار بدن‌های ما به ماشین‌هایی تبدیل شده‌اند که ما هرروز آن‌ ها را اندازه‌گیری و ارزیابی می‌کنیم و تا به‌حد استانداردی که برای ما تعریف شده است، نرسیم؛ آرام نخواهیم شد. این استانداردها که همگی از فرهنگ غرب به ما تحمیل شده است، مانند خط تولید یک کارخانه، انسان‌های ازخودبیگانه‌ ای با شباهت‌ های بسیار زیاد ایجاد و به جامعه ارائه می‌کند.

همچنین می‌توان به تبلیغ‌ های گستردهٔ تولیدکنندگان موادغذایی و تعیین انواع جایزه‌ های عجیب و وسوسه‌ انگیز برای مصرف بیشتر آن‌ ها، مانند تبلیغات تبرک و چای محسن اشاره کرد. این تبلیغات به‌جای بالابردن محصولات و معرفی صحیح آن‌ها به مصرف‌کنندگان به‌دنبال این هستند تا ازطریق وسوسه‌ کردن آن‌ها برای به‌دست‌ آوردن بی‌ مقدار زیادی پول، مصرف‌گرایی را در جامعه ترویج و منافع تجاری خودشان را تأمین کنند. این درحالی است که در اصل 25 قانون تبلیغات تلویزیونی به صراحت آمده است:
♦♦♦«تعیین جایزه برای تشویق مخاطبان آگهی به خرید و مصرف بی‌رویه مجاز نیست.»♦♦♦
همچنین در اصل 24 این قانون بیان شده است که «آگهی نباید به‌ گونه‌ای طراحی و ساخته شود که در آن، مردم به مصرف بیش از نیاز و اسراف در استفاده از امکانات تشویق شوند» و این نشان از ضعف شدید نهاد‌های نظارتی صداوسیما دارد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از سال 1933، در دورهٔ ریاست‌ جمهوری متفکران امریکایی به این نتیجه رسیدند که "انسان حیوان قابل اعتمادی است و در کنترل ذهن باید دیدگاه‌های خود او نیز لحاظ شود."
در این دوره، راه برای جرج گالوپ هموار شد تا مؤسسهٔ سنجش افکار عمومی را تأسیس کند. درواقع، مؤسسهٔ با مراجعه به خود مردم و دریافت دیدگاه آن‎ ها، راه‎‎ های مهار ذهن و جهت‌ دادن به امیال و تمنا‎های آن‎ها را می‎ کرد.
از سال 1966، با ظهور چهره‌ ای جدید به نام ویلهلم ریچ درزمینهٔ روانشناسی، دورهٔ فرویدیسم خاتمه یافت. ریچ برخلاف فروید معتقد به «رهاسازی» به‎جای بود.
«لسه‎فر» Laissez Faire یا «بگذار هرچه می‎خواهد بکند»، دکترین رایج فرهنگی‌ اجتماعی شد. این نظریه قائل به این شد که «انسان، حیوان خودشکوفا» است. انسان، به‎عنوان حیوان خودشکوفا، به‎جای تغییر جامعه، به تفسیر خود پرداخت. این انسان، خود را ر‎ها کرد؛ هرگونه دوست می‎داشت پوشید، نوشید، خورد، زیست و مُرد. در این دوره بود که مفهوم معنای کامل‌ تری یافت. سیاست‌ مداران با ترویج سبک زندگی امریکایی زیر پرچم راه‌ و‌ رسم زندگی را به‌ وسیلهٔ ابزارهای به مردم دیکته کردند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ره‌ آورد همهٔ این تفکرات، است که امروز نه‌ فقط به‌صِرف در بازار و ؛ بلکه به‌منظور ذائقه‌ سازی و تغییر اولویت‌ ها و شیوه‌ های زندگی ما خواسته و ناخواسته به ما تحمیل می‌ شود. شیوه‌ ای از زندگی که اکنون در معرض ابتلا به آن قرار داریم، شیوه‌ای از بالیدن به ظواهر و نادیده‌ گرفتن نیاز‌های و ماست. شاید لازم باشد قبل از اینکه از مردمی مانند بعضی ملت‌ ها به هالو تبدیل شویم؛ از این پس، به کودکا ن‌مان بیاموزیم که "همراه در گوشهٔ جیب‌ مان، چارچوب نیاز‌های اساسی را در گوشهٔ ذهن‌ مان با خود به بازار ببریم."

........................................................................................................................................................

منابع:
matnezendegi.ir/ 
reba.ir/ 
www.islamiclife.ir/ 
dr-abbasi.ir/ 
ystc.ir/

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۰۳
ش د س ر

نظرات  (۱)

۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۵ خرید خانه در استانبول

خیلی خوب و عالی بود

پاسخ:
ممنونم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی