انا الحق

انا الحق

عرفان حقیقی با وصول به حق و فنای دراو تحقق می یابد و عارف حقیقی با فناکردن خود در خدا به بی خودی میرسد و اناالحق بیان این بی خودی است..

بایگانی
نویسندگان

۲۳ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است


نشستم روبه رویش. زانوهایش را جمع کرد توی سینه اش. قمقمه ی آب را آوردم، نگاه کرد، زل زده بود به غروب. از لب هایش آرام آرام قطره های خون سر می خورد زیر گلویش. گفتم: «بخور دیگه» قسمت این جوری بوده حالا فقط تو از آن گروه زنده موندی، نباید تا ابد آب بخوری؟
بغضش ترکید، اشک هایش راه افتاد. بریده بریده گفت: «آب آب آب، نمی دونی چه قدر از شنیدن اسمش حالم به هم می خورد چی می گی تو؟» آب بخورم برای چی؟ همه ی دوستانم تشنه شهید شدند. آب دیگه به چه دردی می خوره؟ آب فقط اون موقع مزه داشت که همه با هم بودیم. آب اون جا آب بود، به درد می خورد، چه جوری من آب بخورم تک و تنها...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۰:۴۱
ش د س ر


چه غوغایی بر پا کردی
با لبخندت
که ذره ذره ماه شد
موج موج مهتاب...

راستش را بگو...چه دیدی؟
که برق چشم هایت اینچنین 
همه ی رعد ها را به تعظیم واداشت
و از پاکی نگاهت
هنوز هم در حیرت است
باران...

رسم دلبری را
از عباس آموخته بودی؟؟
که علمدارِ عشق شدی...
و پرستارت زینب...


همه ی لاله ها را هم که جمع کنم
سرخی شان
خون بهایت نمیشود...
خون بهای تو را "مــاه" میداند
که وقتی صورتت را دید
گرفت...
نگفته بودی دلیل همه ی ماه گرفتگی هایی...

همه ی اشک ها را
قطره قطره گلاب میکنم
تا غبارروبی کنم آرامگاه چشمهایت را

و کاش زودتر میدیدمت..
همه ی اشکهایم را
بدرقه ی راهت میکردم
تا برگردی...

نه نه...
اصلا همه ی عاشقانه اش
به رفتنت است...!
"تو زنده به آنی که آرام نگیری"...

رفتی و همه ی حسرتش
برای "مـــاه" ماند...

پ.ن1: تقدیم به شهید مهدی یاغی(کرار)
پ.ن2: ...

"برداشت آزاد"


منبع:yohyi.blog.ir/1393/08/02/ماه


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۵
ش د س ر


در طول تاریخ مدل‌ های مختلفی متولی اداره‌ ی زندگی بشر بوده‌ اند.این در حالی است، که بسیاری فکر می‌ کنند، تنها یک مدل برای اداره‌ ی بشر وجود دارد.

مدلِ ،که به اشتباه به واژه‌ ی ترجمه شده است،به نظر تنها مدل برای اداره‌ ی معیشتِ بشر می‌ آید.اما واقعیت این است که بشر تا کنون ۴ مدلِ اصلی را برای اداره‌ ی معیشت خود تجربه کرده‌ است.

ناکارآمدیِ مدلِ اکانامی پس از بحرانِ اقتصادیِ سالِ ۲۰۰۸ **برای چندمین بار در طولِ تاریخ** به اثبات رسید. این ناکارآمدی باعث شده که امروز عمده‌ ی متفکرانِ اقتصادی به دنبالِ مدلِ جای‌گزین برای اکانامی در غرب باشند.

مدلِ متولی معیشت در حوزه‌ ی تمدنِ هم‌ ارز با مدلِ اکانامی در حوزه‌ ی تمدنی بوده است **و قدمتی ۳۰۰۰ ساله دارد.**هر چند امروز هیچ حکومتی از آن برای اداره‌ی معیشت جامعه‌ ی خود استفاده نمی‌ کند، اما بررسی و بازنگریِ این مدل می‌تواند در طراحیِ مدلِ مناسبیِ برای اداره‌ی معیشتِ انسانِ مسلمانِ ایرانی مفید باشد.

هم‌ ارزِ مدل‌ های اکانامی و کدآمایی، که در دو حوزه‌ ی اصلیِ تمدنی و استفاده می‌ شدند، دو مدلِ دیگر نیز مطرح بوده‌ اند. مدل‌ های و دیگر مدل‌ های متولی معیشت بشرند که هر دو مدلِ در تاریخِ ادیانِ الهی توسطِ انبیا برجسته ‌شده‌اند.**انبیاءِ الهی هم‌ واره از ربا نهی و به بیع دعوت می‌ کرده‌ اند.**
...............................................................................................................................
در میانِ این چهار مدلِ اصلی، تنها یک واژه‌ ی غلط و بلاتکلیف است. واژه‌ ای غلط است چون به معنای **میانه‌ روی** است و معادلِ هیچ‌ یک از مدل‌ هایی که معرفی شدند نیست. واژه‌ ای بلاتکلیف است، چرا که برای تمامیِ این مدل‌ ها استفاده می‌شود. امروز در زبانِ فارسی، اقتصاد معادلِ اکانامیِ غربی، کدآماییِ ایرانی، بیعِ قرآنی و ربای مذموم است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


**مدلِ معیشتی مبتنی بر رویکردِ تعریف می‌شود.رویکردِ مشتری‌ مدار برگرفته از آیه‌ ی ۱۱۱ سوره‌ ی است. طبقِ این آیه که یک دکترینِ قرآنی است خداوند مشتریِ نفس و مال مومنین است. در این نگاه، بیعْ ساز و کار مبایعه‌ ی نفوس‌ و اموال مومنین را با خدا روشن می‌کند. دکترین بیع، چیستی، چرایی و چگونگیِ ایجادِ یک مدلِ کاملِ معیشتی است. مدلی که در آن نفوس و اموال مومنین به کیفیتی برسد که خداوند خریدار آن‌ باشد.**
دکترین بیع: 8pic.ir/images/1j6jx 

آیه ی 111 سوره ی توبه: 8pic.ir/images/ybjh7 
...............................................................................................................................
:

**حوزه‌ ی تمدنی در طول تاریخ،با الگوی معیشت ویژه‌ ی خود یعنی ، در یک رویه‌ ی ثابت، و را به عنوان یکی از روند ها و رویه‌ های ثابت، برای اداره‌ ی معاش خود به کار برده و هم‌چنان نیز آن‌ را به کار می‌ برد.**
**واقعیت‌ های تاریخی در مورد غرب، نشان می‌ دهد که هیچ‌ گاه نتوانسته به عنوان الگوی معیشت زمینه‌ ای را ایجاد کند تا غرب به صورت و بدون این‌ که بخواهد از امکانات و منابع سایر سرزمین‌ ها و حوزه‌ های تمدنی استفاده کند، خود را اداره کند.**
...............................................................................................................................
:

**همان‌ گونه که طبق آیه‌ ی ۱۱۱ سوره‌ی توبه با و انجام می‌ شود؛ نیز می‌ تواند با مال و نفس انجام شود. مال و نفس دارایی‌ های انسان هستند. دارایی‌ هایی که خدا آن‌ ها را در اختیار انسان گذارده است. برای بسیاری ربای مال همانند بیع مال قابل درک است. وقتی مال که یکی از اقسام شناخته‌ شده‌ ی آن پول است در اختیار کسی قرار گیرد و به ازای آن پول بیش‌تری از فرد مقابل طلب شود؛ اتفاق افتاده است.**

اما چگونه اتفاق می‌ افتد؟

همان‌گونه که گفته شد، مانند مال، یک برای انسان است. این دارایی را همانند مال باید با اجزای آن شناخت. یکی از اجزای این دارایی است. در این‌جا ربای نفس می‌تواند با ربا بر زمانی که افراد می‌ گذارند رخ دهد.**به عنوان مثال اگر فردی زمان برای کسی اختصاص دهد و در ازای آنْ زمان بیش‌تری از فرد مقابل طلب کند، ربای زمان و در واقع ربای نفس رخ داده است.**

اجزای متعدد دیگری نیز دارد. این اجزا را با مصادیق آن می‌ توان شناخت. مثلاً استاد یک دانشگاه مباحث و نظریه‌ های معمول و کشف شده را در یک درس خاص از یک رشته‌ ی تحصیلی به دانشجویان خود ارائه می‌ دهد. حال اگر یکی از دانشجویانش نبوغ ویژه‌ ای داشت و یک نظریه‌ ی بدیع و نویی در آن حوزه ارائه داد و در گام بعد آن استاد نظریه‌ ی دانشجویش را به نام خودش منتشر کرد، رخ داده است.

**ربا می‌تواند در اشکال یا رخ دهد.**

**اگر انسان رباخوار، از انسان هدف، در ازای مالی که می‌ دهد مال بیش‌تر، و در ازای نفسی که می‌ دهد، نفس بیش‌تری طلب کند یک ربای رخ می‌دهد. اما اگر انسان رباخوار در ازای مال، نفس بیش‌ تر و در ازای نفس، مال بیش‌تر از انسان هدف طلب کند، در این حالت ربای رخ می‌ دهد. پس ربای مال به نفس یا ربای نفس به مال، از مشتقات ربای مرکب هستند.**

افرادی که پول می‌ دهند و در ازای آن پول قصد دارند طرف مقابل را به بکشند که در این‌جا استثمار انسان هدف توسط انسان رباخوار انجام می‌شود.

**بر خلاف تصور عمومی، ربای نفس خیلی جدی‌ تر از ربای مال مطرح است. تمدن مادی غرب تنها به دلیل زمینه‌ سازی ربای مال نیست که مستعد است. ربای نفس و فراتر از آن ربای مرکب، با اجزای متعددش به صورت گسترده‌‌ ای در غرب شایع است.**

کارکردهای ربای مرکب، از بین بردن، و ، و در جامعه است.
8pic.ir/images/u5ra5 

8pic.ir/images/zsslz 
...............................................................................................................................
:

کدآمایی الگوی معیشتی است. این الگو در طول تاریخ طولانی تمدن ایران، برای اداره‌ ی معیشت انسان ایرانی استفاده می‌ شده است.الگویی که ریشه‌ ی افراد را در زمین تعریف می‌کند و بر خلاف مشابه غربی‌ اش **به دنبال پاسخ به نیازهای انسان با بهر‌ه‌ گیری از منابع موجود است.**
در ایران باستان 3 مفهمون وجود داشته به نام های: - -

کدخدا به کسی گفته می شده که بدون نیاز به شهر یا روستای دیگر با منابع خود روستا آنجا را اداره می کرده.

کدبانو هم به کسی گفته می شده که با توجه به امکانات موجود در خانه خانه را اداره می کرده.

**#آما از آمایش هست به معنای مفهومی است به این معنا که با منابع موجود در محیط خودمان زندگی و معیشت را رقم بزنیم.**
**علم اکانامی,علم تخصیص منابع به نیاز های هست.به همین دلیل برای تامین نیاز های خود ناچارند منابع سایر سرزمین ها را نیز غارت کنند.اما علم میگوید شما اطرافتان را نگاه کنید,و از منابع اطرافتان نیازهایتان را برطرف کنید,ولاغیر.**

متاسفانه این الگو تقریباً بیش از یک قرن است که متولی ندارد و هیچ حکومتی در جهان از آن برای اداره‌ ی مردم خود استفاده نمی‌کند. اما این الگو یک سابقه‌ ی ۳۰۰۰ ساله دارد و دو امپراتوری و از آن استفاده کرده‌اند. اساساً کسانی که نسبت به وجود یک چنین الگویی شک دارند باید از خود بپرسند که چطور این دو امپراتوری، گستر‌ه‌ای در حد چند کشور را اداره می‌ کرده‌اند اما الگویی برای اداره‌ ی معیشت مردم خود نداشته‌ اند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در لینک بعدی ان شاء الله مفصل تر به دو مدل معیشتی و خواهیم پرداخت.
یا علی

پیوست:این لینک رو مطالعه کنید: www.mashreghnews.ir/ 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۲
ش د س ر


چون یک پدیده‌ ی شناخته‌ شده است، تعریفی سهل و ممتنع دارد.
یعنی چون عمومِ مردم آن‌ را می‌ شناسند و با آن سر و کار دارند، به نظر شناخته‌ شده می‌ رسد و نیاز به تعریف ندارد. اما وقتی از ماهیت و چیستی پول بپرسید آن ‌جاست که خیلی‌ ها نمی‌ توانند تعریفِ دقیقی از آن ارائه دهند.

...............................................................................................................................

کلمه‌ ی «پول» در زمان اشکانیان، از زبانِ **یونانی** واردِ زبانِ‌ فارسی شد. پول از کلمه‌ ی یونانی ابولوس **Obolos** گرفته شده. ابولوس **Obolus** که جمع واژه‌ی ابولی **oboloí** است، معادلِ یک ششمِ دراخما یا درهم است. در زبانِ انگلیسی به این سکه اُبُل **obol** گفته می‌شود. واژه‌ی اُبُل با واژه‌‌ای هم‌ ریشه است که حتماً آن‌ را شنیده‌اید؛ **اُبِلیسک. در زبانِ یونانی به ابلیسکوس obelískos یا ابلیسک، که نمادِ‌ شیطان است، به خاطرِ اندازه‌ ی بزرگش، به کنایه اُبُلِ کوچک گفته می‌شود.**

یعنی اساساً واژه‌ ی اُبُلوس، که از اُبُل گرفته شده، و وارد زبان فارسی شده، با اُبِلیسک نماد شیطان هم ریشه است و به کنایه و مسخره، به ابلیسک در زبانِ یونانی اُبُلِ کوچک گفته می‌ شده است.

در واقع پول‌ های خرد در آن زمان به صورتِ میله‌ های آهنی درازی شبیه میخ بوده. چون این میله‌ ها به شکل ابلیسک بوده، به ابولی معرف شده. به چند ابولی، به صورتِ جمع ابولوس گفته شده و این واژه در زمانِ اشکانیان واردِ زبانِ فارسی شده و تبدیل شده به پول.

**پس با یک نگاهِ ریشه‌ شناختی، متوجه می‌ شویم که آن‌ چه ما هر روز در ادبیاتِ محاوره ‌ای خود تحتِ عنوانِ پول به کار می‌ بریم، همانِ ابلیسک‌ های کوچک و نمادِ شیطان است که در یونان به کار می‌ رفته و امروز بدونِ اینکه معنای آن‌ را بدانیم، در زبانِ ما مصطلح است.**

...............................................................................................................................

پول سه کارکردِ اصلی دارد:

1-**ابزار مبادله است.** یعنی کمک می‌ کند تا افراد ها و تولیدی خود را با کالاها و خدماتی که دیگران تولید کرده ‌اند و مورد نیازشان است کنند.

2-**پول ذخیره‌ ی ثروت است.** یعنی پول به ما این امکان را می‌ دهد تا و را که در اختیار داریم در آن ذخیره کنیم. مثلاً اگر ثروتی در اختیار داریم،می‌توانیم آن‌ را بفروشیم. در واقع با فروش، ثروت خود را به پول تبدیل کرده و در آن ذخیره می‌کنیم.

3-**پول معیار سنجش هست.** یعنی این‌ که شما کارها و خدمات را با و خط‌ کشی به نام می‌ سنجید. چندِ یا چندْ، واژه‌ ایست که در ادبیاتِ عامیانه مصطلح است. این کلمه‌ ی ساده در واقع یا ارزش هر چیزی را با پول می‌سنجد.

8pic.ir/images/ll3hj 

...............................................................................................................................

اما برای شناختِ پول تنها به کارکرد آن نباید اکتفا کرد.
پول فراتر از کارکردهایی که دارد و فراتر از نیازهایی که به واسطه‌ ی کارکردهایش برطرف می‌ کند می‌تواند ماهیتی یا داشته باشد. یعنی ارزشِ خودِ پول ثابت باشد یا متغیر.

**در واقع اگر یک واحدِ پولی امروز معادلِ مقدارِ مشخصی کالا، مثلاً یک قرصِ نان بیارزد، در صورتی که ماهیتاً ارزشی ثابت داشته باشد، باید همیشه قدرتِ خریدِ آن یک قرص نان را داشته باشد. اما در ماهیتِ متغیر، یا پول دچارِ کاهشِ ارزش خواهد شد، چیزی که امروز خیلی مرسوم است و دیگر نخواهد توانست آن یک واحد قرصِ نان را بخرد یا نه دچارِ افزایش ارزش خواهد شد و قادر خواهد بود بیش از آن یک واحد قرص نان را بخرد.**

فرض کنید شما یک زمینِ ۱۰۰ متری دارید. اگر همان کارکردهایی که امروز به پول داده‌ ایم به متر هم بدهیم و در ضمن ماهیتِ متر هم مثلِ پول بتواند متغیر و نه ثابت باشد، آن ‌گاه اگر روزی بخواهید زمینِ خود را بفروشید، صبر می‌کنید تا متر به جای ۱۰۰ سانتی ‌متر مثلاً ۹۰ سانتی ‌متر بشود. اگر هر متر ۱۰ سانتی‌متر کوتاه‌ تر شود، متراژ خانه‌ ی شما به جای ۱۰۰ متر به ۱۱۰ متر خواهد رسید!

از آن‌ جایی که مترْ مثلِ پول می‌ تواند ذخیره‌ ی ارزش باشد، تمامِ‌ مترها و خط‌ کش‌ها ارزش‌ مند خواهند شد و باید تولید خط‌ کش و متر را در انحصارِ خود در آورد.**چرا که هر کس می‌ تواند با جعل خط‌ کش و متر بدونِ این‌ که کار کرده و ارزشِ افزوده تولید کند، از تولیداتِ دیگران بدونِ زحمت استفاده کند.**

به مثابهِ یک نیروگاهِ تولیدِ انرژی برق است.
همان‌ طور که یک نیروگاه، انرژیِ برق تولید می‌ کند، اقتصاد هم تولید می‌ کند. انرژیِ تولیدی در نیروگاه یا باید مصرف شود یا باید ذخیره گردد. ارزشِ افزوده‌ ای هم که در اقتصاد تولید می‌شود یا شده یا پس‌ انداز و می‌ شود. ذخیره‌ سازی انرژیِ تولیدی در نیروگاه در چیزهایی مثلِ ممکن می‌ شود و ذخیره‌ سازی ارزشِ تولیدی در اقتصاد در چیزهایی مثلِ .

نه باتری در مدلِ اول خیلی ارزش دارد و نه اسکناس. هم و باتری و هم اسکناس به واسطه‌ ی انرژی و یا ارزشی که در خود ذخیره کرده‌ اند، می ‌ارزند و ارزش دارند.

**این مسئله یکی از مصادیقِ ست.یکی از ریشه‌ های ربا همین موضوع است. وقتی ماهیتِ پول می ‌تواند دارای ارزشی متغیر باشد، با تغییر ارزش آن بدون انجام کار و تولید ارزش افزوده، ثروت از جیب عده‌ ای خارج و به داخل جیب عده ‌ا‌ی دیگر ریخته می‌شود. این عین رباست.**

دکترین ربا، گرفتن مال و نفس افراد به خود آن‌ هاست. مال و ثروت از یک سو و نفس، حاصلِ دست‌ رنج و عمرِ‌ افراد، از سوی دیگر. اگر این ‌ها به اختیار و نه به اجبار از آن‌ ها گرفته شود ربا اتفاق افتاده است.
**پول در این‌ جا وقتی دچار ارزش می‌شود، می‌تواند مال و نفس افراد را به اختیارْ از کف آن‌ ها خارج کرده و به جیب عده‌ ای دیگر بریزد. این یکی از مصادیق رباست که ریشه‌ ی ربا در این حالت می‌ شود ماهیت ارزش متغیر پول.**

8pic.ir/images/ybny8 

...............................................................................................................................


**جالب است بدانید در اسلام هم همواره پول با ماهیتِ ارزشِ ثابت مدنظر بوده.**
چه در زمانی که پیامبر در صدر اسلام در شهر مدینه حاکم بودند و چه در دوران کوتاه حکومت حضرت علی (ع)، پول دارای ارزش بوده است.
مثلاً در زمانِ پیامبر؛ پولِ اصلی در عربستان به تبع دو امپراتوری بزرگ آن زمان یعنی ایران و روم، و بود. اقتصاد کوچک مدینه در آن زمان بیشتر مبتنی بر تجارت فعالیت داشت. با صادرات کالا ارزِ درهم یا دینار وارد می‌شد و با واردات کالا این ارز‌ها خارج می‌شدند. هیچ مانعی برای ورود و خروج این دو ارز خارجی در اقتصاد مدینه‌ وجود نداشت. بنابراین هر دو ارز که پول رایج مدینه بودند ارزشی ثابت داشتند.
**در واقع حجم پول مورد نیاز در اقتصاد نوپای مدینه‌ نسبت به حجم نقدینگیِ در گردش در دو امپراتوری آن زمان خیلی محدود بود. از این رو ارزش پول در اقتصاد مدینه ثابت می‌ ماند.**

حضرت علی (ع) نیز در زمانِ حکومت خود تمام پول‌ های رایج را جمع‌ آوری کردند و برای اولین بار در تاریخ اسلام سکه ضرب کردند. با کشف سکه‌ های تاریخی جدیدی که بر اساس برآورد کارشناسان، تاریخ ضرب آن به دوران حکومت امام علی(ع) برمی ‌گردد، مشخص شد نخستین سکه‌ های اسلامی توسط ایشان ضرب شده است.
با بررسیِ این سکه ‌ها مشخص شده که وزن درهمی که امام علی(ع) دستور ضرب آن را در بصره داده ‌اند، مطابق با وزن درهم شرعی است که رسول ‌الله تعیین کرده‌اند.
این در حالی است که درهم‌ های ضرب‌ شده در دوره‌ های بعدیِ حکومت‌ های اسلامی هیچ ‌یک این وزن شرعی را رعایت نکرده‌ اند. مثلاً درهم در دوره‌ ی امویان و عباسیان وزن‌ های متفاوتی داشته و با وزن درهمِ شرعی یکسان نبوده.

علی رهجو- از اعضای هیئت علمی اندیشکده ی یقین


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۵۶
ش د س ر

در حالی که تئوری پردازان به کرات اعتراف کرده اند که اساس بورس بر و است(و البته به آن می­‌بالند!) باعث تاسف است که عده ای اعم از مسئولین، استاد، دانشجو و… در ایران سعی دارند کلاه برداری و قمار را کرده و جلوه دهند؛ ظاهرا بعد از این بار نوبت است...

کتاب ۴ جلدی و مستند **ترقی پول** دکتر (استاد تاریخ اقتصاد دانشگاه هاروارد و جانشین استراتژیست معروف آمریکا یعنی هنری کسینجر)، فیلم **وال استریت ۱**(سال ۱۹۸۷) و **وال استریت ۲**(سال ۲۰۱۰) ساخته الیور استون، فیلم **margin call**، سریال کره ای **midas** و… این ادعا را به خوبی ثابت میکند؛ این در حالی است که شعار این فیلم ها“طمع“و عبارت **greed is good** و **money is God** است و این با اقتصاد مبتنی بر ، ، ، و همچنین کاملا در تضاد است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از ۳ جنبه مختلف یعنی **کلاهبرداری**،**قمار** و **ربا** سازوکار معاملات بورس و مورد انتقاد است که به هر یک از آنها جداگانه و در حد این مقال می پردازیم.

۱)**کلاهبرداری**:
فرض کنید شما اتومبیلی خریداری کرده اید که ۵۰۰ تومان ارزش دارد؛ بعد از چند ماه با تغییرات بازار(بماند که چگونه تغییرات اتفاق افتاده!) ماشین شما ۱۰۰۰ تومان ارزش می یابد؛ وقتی شما این ماشین را ۱۰۰۰ تومان بفروشید، خریدار ماشینی خریده است که ۱۰۰۰ تومان ارزش دارد و میتواند آن را ۱۰۰۰ تومان بفروشد (مگر اینکه بنابر اتفاقی، بازار اتومبیل افت کند که این افت قیمت شامل حال همه ماشین ها خواهد شد و اگر فرض کنیم خریدار زیانی کرده، این زیان شامل حال همه خریداران میشود).

**حال اگر شما با استفاده از فرمول، نمودار و روشهای علمی نسبتا دقیق پیش بینی کنید که مثلا موتور اتومبیلتان تا ۳ روز آینده خواهد سوخت و تا قبل از اتمام ۳ روز اتومبیلتان را به همان قیمت ۱۰۰۰ تومان و بدون احتساب هزینه تعمیر موتور، به خریداری بخت برگشته بفروشید، آیا در این صورت کرده اید یا خیر!؟ آیا میتوان گفت مشتری خودش باید حواسش جمع باشد!؟**

میدانید که مبنای تصمیم گیری برای زمان خرید و فروش و میزان خرید و فروش بر اساس نمودارهای بر حسب است؛**نوسان قیمت سهام**،**روند(ترند) حرکتی** و **تکرار تاریخ** سه رکن تصمیم گیری با این نمودارها هستند.

استفاده درست از این نمودار با قابل توجهی رفتار آینده سهام را با استفاده از رفتار گذشته آن پیش بینی میکند بنابراین سهامدار تا حدودی میتواند پیش بینی کرده و تصمیم بگیرد؛**یک بورس باز خرد با تحلیل تکنیکال و با استفاده از نمودار خاص، سهامی را در کف قیمت میخرد؛ با افزایش قیمت سهام در بازار سرمایه(کاری به فرآیند رشد قیمت نداریم که درست است یا نادرست!) او میکند؛ ضمنا پیش بینی میکند که تا یک هفته بعد قیمت سهام کارخانه X نزول خواهد کرد؛ بنابراین تا نهایتا ۶-۵ آینده سهام خود را، تقریبا در اوج قیمت خواهد فروخت**.

و وای به حال سرمایه گذار ساده لوحی که به امید سرمایه گذاری و کمک به تولید کشور، بدون اینکه قدرت تحلیلی داشته باشد سهام را تقریبا در اوج قیمت خریداری میکند در حالی که ارزش سهام ظرف مدت کوتاهی چیزی به مراتب پایین تر خواهد بود؛ به این نکته توجه کنید که فرد بورس باز یا شرکتی که سهامی را عرضه میکند، آیا سهام خود را در زمانی که شرکت همچنان سوده ده است عرضه میکنند؟ قطعا خیر؛ زیرا چنین کاری قاعدتا عقلانی نیست؛ بلکه زمانی سهام را عرضه میکنند که طبق تحلیل، ارزش سهام ظرف چند روز آتی افت خواهد کرد.

بر همین مبنا سوال دیگری مطرح میکنیم: آیا سهام او را یک بورس باز حرفه ای! میخرد یا سرمایه گذار ناشی؟ جواب این است که یک بورس باز حرفه ای قطعا چنین سهامی را نخواهد خرید زیرا همان نمودار و تحلیلی که عرضه کننده را مجاب میکند تا سهامش را هرچه زودتر عرضه کند، دقیقا همان نمودار از خرید این سهم توسط بورس باز حرفه ای جلوگیری خواهد کرد؛**پس کسی این سهام را نخواهد خرید مگر عده ای سرمایه گذار نسبتا ناشی که امیدشان رونق اقتصادی و تولید است غافل ماجرای پشت پرده!**

اگر عده ای مدعی هستند که کار خرید و فروش سهام را انجام میدهد، باید عرض کنم که از لحظه درخواست برای خرید یا فروش سهام تا اقدام به آن تقریبا ۴ روز کاری طول میشکد که با احتساب تعطیلی پنج شنبه و جمعه، فروشنده یا خریدار تقریبا یک هفته معطل میشود؛ و همه خوب میدانیم که در بورس، یک هفته که هیچ حتی یک روز هم مدت بسیار زیادی برای انتظار است و در این مدت حرفه ای ها خود را برده اند و اصطلاحا علی مانده است و حوضش!

قطعا مشتری عادی خودش اجازه خرید و فروش مستقیم سهام را ندارد و از طریق اینترنت فقط میتواند به کارگزار مربوطه فقط تقاضای خرید و فروش را بدهد و از لحظه تقاضای مشتری تا اقدام به آن توسط کارگزار قطعا چند روز طول میکشد؛ اجازه خرید و فروش مستقیم فقط به افرادی داده میشود که آزمون تخصصی بورس را گذرانده باشند که در این صورت به جرگه مورد بحث بنده خوش آمدند!

...............................................................................................................................

2)**قمار**:
قابل ذکر است که این بند با بند قبلی همپوشانی دارد.
وقتی من و شما در بازار عادی با هم ای میکنیم، من به شما کالا یا خدمتی را میفروشم؛ اینجا معامله پایاپای و برابر است زیرا من بابت فروش کالا یا خدمتم سودی کردم و شما هم پولی پرداخت کردید.
در اینجا جدای از معامله من و شما، کالایی شده یا ارائه شده است که به نفع جامعه است یعنی معامله ما پوچ نبوده است.

**در سازو کار من میبرم، شما میبازید؛ من بدون اینکه کار مثبتی کنم سود کردم و شما بدون اینکه چیزی عایدتان شود هزینه کردید؛ به علاوه اینکه در اقدام ما هیچ تولید یا خدمتی ارائه نشده است؛ و بالاخره اینکه معامله ما، معامله با جمع صفر است یعنی من وقتی میبرم که شما باخته باشید یا برعکس.**

در بورس نیز به جز معدود ایامی از سال که شاخص کل رشد میکند که ناشی از رشد اکثریت قریب به اتفاق نمادها است و همین رشد هم جای بحث دارد!، در بیشتر مواقع سال شاخص تقریبا ثابت است؛ در چنین مواقعی نیزمعاملاتی با جمع صفر انجام میشود؛ من اگر عاقل باشم سهامی که همچنان سودده است به شما نمیفروشم؛ وقتی این کار را خواهم کرد که نمودارم در تحلیل تکنیکال به من بگوید سهامم ظرف چند روز آتی افت خواهد کرد. و وقتی شما این سهم را از من بخرید، من برده ام چون سود کرده ام و شما باخته اید زیرا سهامی را که امروز از من مثلا ۱۰۰۰ تومان خریده اید ، به فاصله بسیار کوتاهی ۱۰۰۰ تومان نمی ارزد و افت خواهد کرد.

**در واقع من وقتی سود میکنم که یکی دیگر ضرر کرده باشد و سهام مرا خریده باشد و جور سهام مرا بکشد**؛ در بسیاری از مواقع هم اصلا تولیدی صورت نمیگیرد و معاملات در واقع است؛ برای اثبات این ادعا نیز دلایل متقنی موجود است؛ در حالی که در سال ۹۱، هم بخش خصوصی و هم بسیاری از کارخانجات دولتی از رکود تورمی ناله کردند و بسیاری از کارخانجات تا آستانه ورشکستگی پیش رفتند و فقط از اعلام آن خودداری کردند و برآیند آن رشد اقتصادی منفی کشور بود و از طرفی بازار سرمایه ۱۴۰ درصد بازدهی داشته است، چطور ما این دو را کنارهم بگذاریم وقبول کنیم که این رشد بورس ناشی از تولید و ایجاد ارزش افزوده بوده است؟ اگر بخشی از این رشد را ناشی از افزایش نرخ دلار و افزایش ارزش دارایی شرکتهای بورسی بدانیم آیا نباید قبول کنیم اکثریت این رشد ناشی از سفته بازی بوده است؟
در این توضیحات، فرآیند سوداوری یک بورس باز خرد را تشریح کردیم؛ موجود در سطح کارگزاری ها معمولا به مراتب بیشتر است.

...............................................................................................................................

3)**ربا**:
یکی از دلایل اساسی بر حرمت این است که دهنده در و وام گیرنده شریک نمیشود و برای وام دهنده فرقی ندارد که وام گیرنده سود بالفرض ۵۰۰ درصدی کند یا زیان ۱۰۰ درصدی؛ او پول خود را به همراه سودش مطالبه میکند؛**با این تعریف آیا سودی را که صندوق های سرمایه گذاری برای سرمایه گذار تضمین میکنند میتوانیم بگوییم رباست یا خیر؟**

منبع:باشگاه استراتژیست های جوان
پیوست:www.aviny.com/clip/t 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۵۰
ش د س ر

صفتی بود که در اروپای قرن هجدهم به قشر و طبقه‌ ای از افراد جامعه گفته می‌ شد که در جریان ظهور و بروز و رشد جریان مالی و در اوایل دوره‌ ی گام‌ های کسب و را با روحیه‌ ی سوداگری و فرهنگ طی کرده بودند و به نوعی متمولین و متمتعینی محسوب می‌ شدند که **پس از گذران سختی‌ ها و مرارت موجود در دوره‌ ی و ها و های درون‌ تمدنی اروپای آن روز، اکنون با پیدایش ابزار و خدمات نوین ، چاپ و ی سازمان‌ یافته‌ ی به چنان ثروتی رسیده بودند که در پول دست و پا می‌ زدند.**

دیگر اقشار جامعه به سبب ظهور این افراد در نظام تمدنی غرب آن‌ ها را و **تازه به دوران رسیده‌ ها**یی می‌ دانستند که دیگر گذشته‌ ی خود را نیز به یاد نمی‌ آورند و به دنبال رسیدن به تنها هدف خود یعنی **کسب پول بیشتر** هستند.

از این‌ رو صفت را به آن‌ ها دادند؛ این افراد با این صفت از دیگر اقشار جامعه جدا شدند و به واسطه‌ ی ظهور ایشان،نظام از آن‌ زمان به این سو شکل گرفت و نزج پیدا کرد؛ نظامی که در یک طرف و در طرف دیگر را در خود داشت و به‌ نوعی همان **نظام حاکم و رعیتیِ قرون وسطی** بود که اکنون خوانشی از آن شکل گرفته بود.

...............................................................................................................................

با این اوصاف، تبلیغات که امروز از رسانه‌ ها در جامعه‌ ی خودمان می‌ بینیم که به طور مستقیم القای میلیونر شدن را می‌کنند و **طمع** را برای بهره‌ مندی بیشتر در جامعه رواج می‌ دهند، چه تعبیری می‌ تواند داشته باشد؟

snn.ir/Images/News/S 
reba.ir/portal/wp-co 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

پاسخ این سوال را این‌ گونه می‌ توان داد:

با توجه به این‌ که جامعه‌ ی ما در مرحله‌ ی است، هدف از این ،**ترویج تفکر و روحیه‌ ی همان افرادی است که در غرب از ۳۰۰ سال گذشته به این‌ سو تحت عنوان طبقه‌ ای متشکل از میلیونر ها ظهور و بروز اجتماعی پیدا کردند** و در ویژگی و ابعاد شخصیتی، همان **مرفهین بی‌ دردی** هستند که **تازه به دوران کنونی انقلاب اسلامی ایران رسیده‌ اند** و سودا گرانی محسوب می‌شوند که تازه به ابتدای مسیر غربِ ۳۰۰ سال پیش پا نهاده‌اند.

آیا مسئولین فرهنگی هیچ مسئولیتِ اجتماعی در نسبت با این که ساختارهای جامعه را دست‌ خوش تغییر قرار می‌دهد برای خودشان قائل هستند؟

این‌که مسئولین فرهنگی جامعه از بازتاب تصمیمات و اقدامات خود آگاه هستند یا خیر را نمی‌ توان به‌طور دقیق بیان کرد؛ چراکه اگر بگوییم آگاهی ندارند، حمل بر **فقدان سواد و علم لازم برای اداره‌ ی جامعه** در خصوص آن‌ ها می‌شود و همان‌ طور که حضرت آیت الله جوادی آملی در پیام‌ خود به همایش فرمودند، افرادی که علم به معارف دین ندارند و اداره‌ ی و ی مسلمین را به دست می‌ گیرند از نظر قرآن **سفیه** هستند؛ و قطعاً هم لیاقت و شایستگی اداره‌ ی جامعه و در اختیار داشتن مسئولیت را ندارد[1].

از سویی اگر هم بگوییم که بازتاب کار خود را می‌ دانند و هم‌ چنان دست به این اقدامات می‌ زنند نیز حمل بر اتهامِ **خیانت به اسلام، دین و ارزش‌ های انقلابی** می‌ گردد؛ بنابراین، تصمیم‌ گیری در این خصوص به عهده‌ ی مخاطب گذاشته می‌شود.

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

**اما جامعه‌ ی مسلمین باید بداند و آگاه باشد و دائم به خود نهیب بزند که شدن، هدفِ این امت نبوده و دامن‌ زدن به و کسب سرمایه‌ ی بیشتر برای این جامعه هیچ وقت موضوعیت نداشته است.**


علی نخعی زاده

...............................................................................................................................

[1]. «مال عامل قیام یک ملت است؛ آن ‌کسی که دارد ندارد،صلاحیّت آن را ندارد که مال را به دست او بدهند، اگر هم هوش اقتصادی دارد و لکن قُدسی و قداست در او یافت نمی‌ شود، اوسفیه است.سفاهت در فرهنگ تنها در فقدان نظر نیست، بلکه بسیاری از افرادند که از نظر علمی، خردمند و پخته و فرهیخته هستند **اما از نظر عقل عملی سفیه‌ اند.** قرآن کریم کسانی را که راهیِ راه ابراهیم خلیل سلام الله علیه نیستند سفیه می‌ داند: وَ مَنْ یَرْغَب ُعَن ْمِلَّهِ إِبْراهیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ…»


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۴
ش د س ر


بعد از کنار گذاشته شدن شیوه مبادله و روی آوردن مردم به یک کالا یا شی مشخص برای مبادله که نهایتا به پذیرفتن به عنوان پول انجامید. عده ای برای سهولت مبادلات به **نگه داری طلا** پرداختند و به مردمی که طلا های خود را نزد آنها امانت گذاشته بودند هایی تحویل میدادند که در حکم **طلای مجازی** بود.

مردم میتوانستند با رجوع به مراکز نگه داری طلا و تحویل رسید خود ،همان مقدار طلا را تحویل بگیرند.**رفته رفته دیگر آن رسید های طلا ،حکم خود طلا را پیدا کردند** چرا که دیگر کمتر کسی برای دریافت طلای واقعی به آن مراکز مراجعه می کرد. همین امر باعث شد که **افرادی که طلا را در اختیار داشتند بیش از موجودی طلای خود رسید صادر کنند، چرا که کسی از موجودی واقعی آنها مطلع نبود و مراجعه برای گرفتن طلای واقعی نیز کم شده بود.**

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

واقعیت آن است که از سال 1971 رئیس جمهور وقت آمریکا بر تبدیل پذیری دلار به طلا پایان داد و از آن پس پول مورد استفاده قرار گرفت.**به این معنی که دلار آمریکا به عنوان ارز مرجع جهانی نه به پشتوانه طلا بلکه بدون پشتوانه چاب می شود**؛ این دلار های بدون پشتوانه **fiat currency** نام دارند که مشابه همان رسید های بی ارزش طلایی است که در گذشته بدون اینکه طلایی به ازای آنها بوجود داشته باشد صادر می شدند. اما چاپ دلار بدون پشتوانه چه اشکالی دارد و رابطه آن با چیست؟

مسئله اینجاست که اختیار چاپ دلار بدون هیچ محدودیتی در اختیار فدرال رزرو آمریکا قرار دارد و از آنجا که بعد از 1944 همه پول های بر اساس دلار آمریکا تعریف می شوند،**فدرال رزرو میتواند هر قدر که می خواهد بدون پشتوانه چاپ کند و اسکناس های بی ارزش خود را در اختیار دیگران قرار دهد اما افراد و کشور هایی که این دلار را دریافت میکنند، در ازای آن **چیزی با ارزش را به آمریکا میدهند.**این یعنی هر قدر که دلار بیشتری دریافت کنید کار،تلاش یا چیز دارای ارزش ذاتی بیشتری را به صاحبان دلار داده اید و در عوض چیز کم ارزش بیشتری دریافت کرده اید؛ به عبارت دیگر شما هرقدر بیشتر با پول فیاتی که آمریکا در دست دارد مبادله انجام دهید بیشتر زحمت خود را نزول داده اید و دلار های بی ارزش را انباشت کرده اید.** اما ارزش واقعی دلار ها کجاست؟

**ارزش واقعی در جیب کسانی است که طلای واقعی را در اختیار داشته و برای شما رسید های بی ارزش صادر میکنند!**سرانجام جامعه ای که در آن اسکناس های بی ارزش وجود دارد چیزی جز سرانجام آن جامعه ای نیست که در آن و حضور دارند.

در هردو مورد افرادی که و را در اختیار دارند **پول دارتر** و افراد و **فقیر تر** میشوند. ارزش اسکناس های بدون پشتوانه نه در درون آنها بلکه در دست فدرال رزرو است. اسکناس ها برخلاف طلا ارزش ذاتی و ثابتی ندارند، به همین دلیل است که ما با یک ملیون تومان پولی که امسال در اختیار داریم نمیتوانیم همان مقداری که پارسال میتوانستیم با آن خرید کنیم ،کالا بخریم.**چراکه پول نیز بر مبنای دلار تعریف میشود و نوسانات دلار بر ارزش پول ما اثر گذار است.**

ربای اصلی **ربای سازمان یافته ی دلار های بدون پشتوانه** است که اثرات آن در جامعه می شود نوسان ارزش پول و کاهش روز به روز قدرت خرید.

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

**حال افرادی وقتی می خواهند را توجیه کنند عذر بدتر از گناه آورده و نا آگاهانه را دلیل بدون اشکال خواندن آنچه ربای بانکی نامیده میشود عنوان میکنند!**

به راستی که امروزه همه جوامع جهان را **اسیر** کرده است و صاحبان سازمان های مالی آمریکا چون فدرال رزرو هر روز بیش از قبل وقت و زحمت و ارزش کار مردم را در قبال اسکناس های **بی ارزش** می دزدند.

امام صادق (ع) می فرماید: «اذا اراد الله بقوم هلاکا ظهر فیهم الربا»
«**هنگامی که خداوند اراده هلاکت قومی را کند، ربا در میان آنها ظاهر می گردد**»
با مطالعه سیستم مالی جهانی آلوده به ربای امروز میتوان به سازوکار هلاکت بار آن پی برد.

منبع:وبلاگ ژخار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۲۹
ش د س ر


بی‌ مهابا تا توانسته **بدون پشتوانه** چاپ و به جهان صادر کرده است، از سال **۱۹۷۸**، **۱۹۷۹** به این طرف تا توانسته کاغذی را که پشتوانه‌ ای به نام نداشته، به جهان عرضه کرده است.دوره اول از **۱۹۳۵** تا **۱۹۶۵** به مدت ۳۰ سال، پشتوانه این دلار طلای کشورهای مختلفی بود که در جنگ جهانی دوم ترسیده بودند و بردند و در امریکا قرار دادند.

ژنرال دوگل در دهه ۱۹۶۰ در فرانسه به امریکایی‌ ها گفت طلاهای ما را که در جنگ جهانی دوم بردید، پس بدهید. کشورهای دیگر پشت سر فرانسه اصرار کردند و طلاهای‎ شان را از امریکا گرفتند.

آقای ، معاون رئیس‌جمهور امریکا بود و هنوز خودش رئیس‌جمهور نشده بود، آمد و در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد که ارتباط با قطع شده. دلار امریکا پشتوانه‌ ای به نام طلا ندارد. در سال **۱۹۷۳**، جنگ اعراب و اسرائیل شد و اعراب نفت را به روی غرب بستند و قیمت نفت بالا رفت و فقط شاه ایران نفت صادر می‌ کرد. آقای دکتر هنری مقاله‌ ای در نوشت تحت عنوان «**پروژه ایگنوتوس**»، گفت **همین‌ طور که هوا و آب‌ های بین‌المللی مال کسی نیست، نفت و گاز کشورهای مختلف هم مال کسی نیست و به همه تعلق دارد.**

این پروژه از **۱۹۷۵** کلید خورد و تا سال **۲۰۰۵** میلادی ادامه پیدا کرد و در طول این ۳۰ سال، پشتوانه پول امریکا، **نفت و گاز** شد. چطور؟ بلافاصله بعد از مقاله آقای کیسینجر، آقای ملک خالد شاه عربستان مصاحبه‌ کرد و گفت: «**از فردا تمام معاملات نفتی با دلار است». شاه ایران ۲۴ ساعت بعد مصاحبه کرد و گفت: «تمام معاملات نفتی با دلار است**». سازمانی به نام به‎ وجود آمد که از تحقیقات، اکتشاف، استخراج، انتقال به پالایشگاه‌ ها، فرآوری، مرحله بعد از فرآوری، عرضه به بازار را با دلار انجام دادند.

برای این به‎ وجود آمد که بتواند این قضیه را تسهیل کند. پس در ۳۰ ساله **۱۹۳۵** تا **۱۹۶۵**، پشتوانه دلار، طلای داخل خاک امریکا بود، از **۱۹۷۵** تا **۲۰۰۵** میلادی، پشتوانه دلار امریکا، و معاملات نفتی در جهان بود.

بعد از قضیه ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده به سمت این قضیه می‌ رفت که بگوید کسی در این زمینه به سمت پول نرود. اعلام کرد که **باید معاملات نفتی با پول هر کشور صورت بگیرد.** اول ایران به سمت رفت، شجاع شد و به سمت خودش رفت، ما شروع کردیم به معامله با ، یعنی دادیم و گرفتیم. تا آنجا که مقام معظم رهبری پیشنهاد کردند راه بیفتد. ایران و قطر و روسیه سهام اول اوپک گاز را داشتند. کار که شروع شد، صدای امریکا درآمد.

**Bi Partisan Policy Center** ،مرکز سیاست دوحزبی ایالات متحده، یعنی هم حزب ، هم حزب ، در **۲۰۰۷** میلادی، زمستان **۱۳۸۷** گزارشی منتشر کرد که الان در اینترنت موجود است و این چرخه را ترسیم کرد که گردش نفت ایران در سراسر جهان به هر کشوری که هست، نهایتاً باید منتهی به معامله با دلار شود، **در غیر این صورت، اقتصاد امریکا از هم خواهد پاشید**. ایران روی این قضیه پافشاری کرد.

کشورهای دیگر هم پای کار آمدند. امریکا در **۲۰۰۵** ارتباطش را با و قطع کرد و همان‌ طور که پیش‌ بینی کرده که بتواند ارتباطش را با قطع و نفت و گاز را جایگزین کند، حرفش این بود که ما بین ۵ تا ۱۰ سال، یعنی از **۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰** یا **۲۰۱۵** پشتوانه دلار را اطلاعات داخل قرار می‌ دهیم.

یک چیزی در رسانه‌ ها می‌شنوید که ، که در ایران بعضی‌ ها می‌گویند و نمی‌ دانند معنی‌اش چیست.موقعی که اتحادیه اروپا در سال **۱۹۹۲** می‌ خواست شکل بگیرد، در **پیمان ماستریخت** حرف ‎شان این بود که اساس طرح‌ ریزی استراتژیک برای اتحادیه اروپای آینده باید مبتنی بر **دانش‌ محوری** باشد، مگر جای دیگر غیر از این است؟ بله، مثلاً طرح‌ ریزی استراتژیک ایالات متحده است.

امریکا، **۱۶** سازمان امنیتی دارد، مهم‌ترین شورای آن هم **شورای‎ عالی امنیت ملی** است.هر جامعه‌ ای را که می‌ خواهید بسازید، از یک متغیر استفاده می‌کنید. امریکا امنیت‌ محور بود، اروپا گفت می‌خواهیم دانش‌محور باشیم. این دانش‌ بنیادی را از نظرات گرفته بودند، چون دیدند او دارد می‌گوید در آینده، سپهر اطلاعات منشأ قدرت است. چرا نتوانستند اینترنت را پشتوانه قرار بدهند؟ چون کلاً در اینترنت **دو تریلیون دلار** ثروت وجود دارد. از **۴۵ تریلیون دلار گردش مالی جهان** ، کلاً ثروتی که از نظر اطلاعات در اینترنت وجود دارد، دو تریلیون دلار است.**امریکا حساب کرده بود که از سال ۲۰۰۵ تا سال ۲۰۱۰ یا نهایتاً ۲۰۱۵ این مبلغ به‌ راحتی به ۳۰ تریلیون دلار برسد. امیدی که بسته‌ اند، امید غلطی است.**

نتیجه این شد که الان دلار امریکا ندارد.**۱۹۳۵** تا **۱۹۶۵** طلا و فلزات گرانبها، ارتباطش ۱۰ سال قطع می‌شود. در **۱۹۷۵ تا ۲۰۰۵ میلادی با پروژه ایگنوتوس آقای کیسینجر می‌شود منابع نفت و گاز، منابع فسیلی جهان. امروز دلار فاقد پشتوانه است و امریکا هر چه دلار چاپ و در بازار جهانی عرضه می‌کند، بی‌ پشتوانه است.**

حالا آمده و سایت بدهی آنلاین را انداخته و می‌ گوید هوای مرا داشته باشید، چون اگر من بپاشد، همه شما می‌ پاشید:
www.usdebtclock.org/ 

ترجمه ی کامل سایت به فارسی:
usdebt.reba.ir/ 

منبع:دکتر حسن عباسی؛ سخرانی زندگی پول و دیگر هیچ، دانشگاه شهید رجایی، ۱۳۹۰
صوت:www.mediafire.com/do

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۶
ش د س ر


علت اصلی در جهان در نکته ای نهفته است که اکثریت مردم از آن آگاه نیستند.**سیستم بانکداری که پول را از هیچ می آفریند، بر بهره ها می افزاید و هزینه های دولتی را بیشتر می کند** باعث این بحران ها شده است. این سیستم را به صورت مستقیم به سوی توسعه و افزایش ظرفیت های تولید و مصرف هدایت نمی کند و به دامن می زند.

این سیستم تضمین نمی دهد که پول خلق شده از طریق فوق، به نحوی واقعی در جهت کارآمدی و اهداف طلبانه بازار عمل کند، در عوض باعث ایجاد عدم توازن خارق العاده می شود و به ویژه اینکه موجب افزایش بسیار زیاد ها نیز می شود.

افزایش بدهی هنگامی اتفاق می افتد که سیستم به اندازه کافی پول برای بازپرداخت اصل یک به همراه سود و بهره آن تولید نمی کند. این وضع باعث می شود که نه تنها بدهی ایجاد شود بلکه به علت وجود فشار ممتد برای خلق و تولید پول بیشتر، اضافی را نیز ایجاد می کند.

**بانک ها از پولی که وجود ندارد قرض می دهند.**


مخصوصا این سیستم نمی تواند نیازهای اولیه و اساسی مستتر در اصل مهم(Sayˈs Theorem) را که در اقتصاد باید و یکی باشند برآورده کند. به علاوه سیستم اقتصادی و مالی مانع از آن می شود که بتوان راه حلی عملی را برای مشکلات بزرگ زیست محیطی ارایه کرد.

این شرایط در حال شدن نیز می باشد زیرا همه درمان هایی که بر روی آنها تبلیغات بسیاری انجام می گیرد نتیجه نداده اند و ما نیازمند راه حلی برای ˈقرض گرفتنˈ هستیم.

حال آنکه قرض گرفتن در واقع **ایجاد پول از است** که به وسیله سیستم انجام می شود. در نخستین مرحله، همین موضوع علت اصلی همه مشکلات و دردسرهاست.

معمای حل این در این موضوع نهفته است که علت اصلی این بحران شناخته شود و آن هم این است که پول به صورت بی پایان برای اهدافی خلق شده است.**راه حل بحران این است که خلق این پول متوقف شود.**

بخش هایی از کتاب **اقتصاد دودویی**
نوشته ی رادنی شکسپیر تحلیلگر انگلیسی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۰۵
ش د س ر

قوانین اقتصاد اسلامی

1 - حرمت و تنظیم نظام پولی :
بدان سبب که خون در رگ های کشور جریان دارد و وظیفه ی و درآمد را انجام می دهد ، دارای اهمیت است .
" تعادل " و " عدالت اقتصادی " وقتی تحقق می یابد که از شکل گیری عوامل لخته شدن این عنصر در دست جلوگیری گردد . حرمت ربا به معنای تعدیل رشد پول های انباشته شده و جلوگیری از جریان یافتن آن در مسیر " عدم تعادل های اقتصادی " و " تعادل های بدون عدالت " است . قرآن کریم حرمت ربا را ، با توجه به آموزه های اخروی ، چنین بیان می کند :
کسانی که ربا می خورند ، {از گور} برنمی خیزند مگر مانند برخاستن کسی که بر اثر تماس ، او را آشفته و سرگردان کرده است . این بدان سبب است که آنان گفتند : " داد و ستد صرفا مانند رباست " و حال آنکه خدا داد و ستد را و ربا را گردانیده است . ( بقره / 275)
از سوی دیگر ، " گردش پول " نیز از عناصر مهم یک نظام پولی ست . پایین بودن سرعت گردش می تواند نشان دهنده ی غیر فعال بودن سیستم بانکی ، پایین بودن سطح تولید ، نامناسب بودن حجم پول و تولید و رکود اقتصادی باشد . در نظام اقتصاد اسلامی ، آموزه هایی وجود دارد که بر بالا بودن سرعت گردش پول تاثیر بسزایی دارد . توصیه به از این آموزه ها به شمار می آید :
" هرکه به برادر مسلمانش دهد ، در برابر هر درهم ، به اندازه ی کوه احد و کوه های رضوا و طور و سینا برایش کردار نیک نگاشته می شود ؛ و اگر در باز پس گرفتن آن در زمان تعیین شده آسان بگیرد ، در رستاخیز که نیکوکاران پاداش داده می شوند ، او چون برق شتابان از صراط می گذرد " . (محمدحسن نجفی : جواهرالکلام ، ج 25 ، ص 1)


2 - تحریم کنز و تعدیل در گردش درآمد و :
پنهان شدن بخشی از درآمد و برون رفتن آن از چرخه ی گردش ، به می انجامد . کنز ( جمع کردن بعضی مال روی بعضی دیگر و نگهداری آن ) یکی از راه های شدن درآمد و محرومیت جامعه از منافع گردش پول است . در هم داریم آنجایی که سوره ی توبه می فرماید کسانی که زر و سیم می کنند و از آن در راه هزینه نمی کنند از دردناک خبر ده ...


3 - حرمت و تنظیم بازار :
یکی از عوامل بازار از حالت ، ناپدیدشدن بخشی از از قلمرو است . اگر چنین رفتاری در سطح وسیع در گستره ی کالاهای گوناگون رواج پیدا کند ، اقتصاد در گرداب فرو میرود .
" هرکس خوراکی بخرد ، آن را تا 40 روز حبس کند و به گران به عرضه دارد ؛ بداند اگر پس از فروش قیمت آن را صدقه دهد ، ی کردارش نخواهد شد " . (امام باقر علیه السلام / وسائل الشیعه /ج 12 / ص 314 )


4 - و الگوی تخصیص درآمد : **" انفاق " را " حق محرومان " در اموال توانمندان جامعه خواندن** ، و از پاداش های اخروی آن سخن گفتن ، به معنای تنظیم الگوی تخصیص درآمد جهت همراه ساختن " " و " " است .
این الگوی تخصیص درآمد ، را در دستیابی هماهنگ به " " و " " یاری می دهد .


5 - و تلاش و انگیزش های اخروی :
امام باقر علیه السلام انسان را به مردار تشبیه می کند و مبغوض ترین افراد نزد خدا می داند .
از سوی دیگر قرآن کریم ، مردم را دعوت می کند پس از پایان نماز جمعه به تلاش و کسب روی آورند .
کتاب معنویت و اقتصاد / کمی خلاصه / علی اصغر هادوی نیا 


6 - آموزه های معنوی - اخروی و :
تعالیم ، با تاکید بر رابطه ی تنگاتنگ رشد و کرامت های ،می کوشد در کنار تامین نیازهای اقتصادی انسان ، ابعاد و اش را نیز تکامل بخشد . رسول خدا می فرماید : " وفای به پیمان و راستگویی سبب جلب می شود "
"نیک رفتاری" ، " راستگویی " ، " وفای به عهد "، " پرهیز از آزار و پایمال کردن حقوق دیگران " ، " تقوا " و " شکر خداوند " از عناصر اخلاقی ست که " " برای دستیابی به وسعت روزی و رشد اقتصادی ، به آن ها نیاز دارد .


7 - احترام به دیگران و اقتصادی :
" ای کسانی که ایمان آورده اید ، اموال همدیگر را به باطل و ناروا مخورید ؛ مگر آنکه داد و ستدی با ترافی یکدیگر ، از شما { انجام گرفته } باشد ..." . ( نساء / 29 )


استفاده نکردن از راه های باطل ، نامشروع و غیر قانونی جهت کسب ، روند شکل گیری امنیت و آرامش اقتصادی را سامان می بخشد .
" مال مومن همچون جان او قابل احترام است " . ( مسند ابی یعلی / ج 6 / ص 75)
8 - تحریم و تنظیم الگوی مصرف : تنظیم مصرف فردی به معنای هدایت مصرف کل جامعه است .


9 - فساد گریزی و حرمت : افسارگسیختگی در و تامین لذت های حیوانی هنگام پیدایش توسعه ی اقتصادی ، از آسیب هایی است که هر را به و ویرانی می کشاند . حرمت اتراف از آموزه های اساسی نظام اقتصادی اسلام است . " مترف کسی ست که در فراخی به سر برده ، از لذت های دنیوی و امکانات مصرفی بسیار بهره مند است . " ( نهایه / ج1 / ص 187 )
شاید بتوان اتراف را نوعی اسراف نامید ؛ با این تفاوت که اسراف به معنای زیاده روی در یک مورد معین از مصارف زندگی ست و اتراف زیاده روی درتنظیم سطح زندگی و گذشتن از حد قابل قبول آن . بنابراین اتراف ، در خصوص ثروتمندان جامعه مطرح است ، درحالی که اسراف ممکن است در رفتار نیز یافت شود .
اتراف ، روح و را در انسان نابود می کند و خودخواهی و در برابر هرگونه اجتماعی به ارمغان می آورد . زندگی مترفانه ، با نابود کردن هویت اصیل انسانی و تهی ساختن انسان از ارزش های والای معنوی ، روحیه ی و را از میان می برد ؛ فساد را گسترش می دهد و زمینه ی جامعه را فراهم می آورد . قرآن کریم درباره ی این ارتباط تنگاتنگ می گوید :
" و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم ؛ افراد آن را وا می داریم در آن به انحراف ( و فساد ) پردازند تا بر آن شهر لازم گردد . پس آن را یکسره زیر و زبر می کنیم ."

10 - ثروت های طبیعی و مسوولیت های انسان :

آموزه های آیین اسلام ، ثروت های را از آن همه ی مردم می داند و بهره گیری از آن ها را ناروا می شمارد .

بنابراین عموم مردم حق دارند از منابع طبیعی استفاده کنند . مرحوم علامه طباطبایی در این باره می فرماید :

" ثروت های جهان ملک حقیقی خداوند است و خداوند اجازه فرموده است افراد این ثروت ها را مطابق به خود اختصاص دهند. مجموع دارایی های اجتماع متعلق به همه ی افراد است و لذا مصلحت های خاص تنها با مراعات مصالح عمومی اجتماع قابل رعایت و احترام است .

در آموزه های دین مقدس اسلام ، احتراز از ، توجه به زودگذر بودن نعمت های و داشتن زندگی آمیز در کنار کار و فعالیت اقتصادی موجب می شود ، و اعتبار خود را از دست بدهد و اصل " تعادل در مصرف " جایگزین آن گردد . اعتقاد به و حسابرسی های آن نیز دقت محاسباتی انسان را در گزینش هایش فزونی می بخشد . همه ی این موارد در تنظیم ساختار انگیزشی فرد در مساله ی حفظ محیط زیست ، با توجه به " اصل آزادی و مسوولیت " ، تاثیر بسزایی دارد .

کتاب معنویت و اقتصاد / علی اصغر هادوی نیا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۰:۵۵
ش د س ر